حوزه علمیه فاطمیه الیگودرز
نگاه زیبا از شما مطالب زیبا از ما




بهمن 1394
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




اجتماعی فرهنگی مذهبی سیاسی اعتقادی




جستجو







احادیث


حدیث موضوعی



آشنایی با سوره های قرآن


سوره قرآن



نسیم رحمت الهی در همه جا جاری و ساری است





زیارت عاشورا


زیارت عاشورا



نگاه زیبا از شما مطالب زیبا از ما



وصیت نامه شهیدان


مهدویت امام زمان (عج)



خبرنامه





اخبار علمی





آمار


  • امروز: 44
  • دیروز: 102
  • 7 روز قبل: 628
  • 1 ماه قبل: 1344
  • کل بازدیدها: 68565



  • ساعات عمر در حال گذر است


    ساعت فلش مذهبی



    پخش زنده حرم


    پخش زنده حرم



    مهدویت


    مهدویت امام زمان (عج)




    مراجع تقلید


















    دريافت کد
 لوگوي سايت مراجع معظم تقليد











     
      خاطرات امام.... ...

                                          امام و بیت المال                                   

    آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره) نقل می كند: یك روز برای یك طلبه، خدمت حضرت امام وساطت كردم و می خواستم پولی از ایشان بگیرم و به او بدهم.


    حضرت امام به وساطت من ترتیب اثر ندادند، مایه تعجبم شده بود.
    مرتبه سوم كه وساطت كردم، حضرت امام در جواب فرمودند: «مصطفی این پول در این كمد و گنجه ای كه می بینی وجود دارد. این هم كلید این گنجه است.

    من این كلید را در اختیار تو می گذارم. هر چه پول می خواهی برداری و به طلبه بدهی مانعی ندارد لكن به یك شرط و آن شرط این است كه جهنمش را باید خود بروی! من دیگر حاضر نیستم به این طلبه روی عدم لیاقتی كه در او وجود دارد سهم امام بدهم. اگر حاضری جهنم را تحمل كنی این پول و این گنجه و این كلید در اختیار تو.


                                     خدمت به همسفران                                      

    آقاى سید حمید روحانى مى‏گوید:
    یكى از علما براى من نقل مى‏كرد كه یك سال تابستان به اتفاق ‏امام و چندتن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانه ‏دربستى گرفتیم. برنامه ما چنین بود كه بعد از ظهرها، پس ازیكى دو ساعت استراحت، از خواب بلند مى‏شدیم و به طور دسته ‏جمع ‏روانه حرم مطهر میى‏شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانه ‏مراجعت و در ایوان باصفایى كه در آن خانه بود، می‏نشستیم و چاى ‏می ‏خوردیم. برنامه امام این بود كه با جمع به حرم مى ‏آمدند، ولى ‏دعا و زیارتشان را خیلى مختصر میكردند و تنها به منزل ‏برمی‏گشتند; و آن ایوان را آب و جارو می‏كردند، فرش پهن ‏می‏كردند، سماور را روشن میكردند و چاى را آماده مىیساختند; ووقتى‏ كه ما از حرم باز مى‏ گشتیم، براى ما چاى مى ‏ریختند.
    یك روز من از ایشان سوال كردم كه این چه كاریه، زیارت و دعارا به خاطر آنكه براى رفقا چاى درست كنید مختصر مى ‏كنید و باعجله به منزل باز مى ‏گردید؟ امام در جواب فرمودند: من ثواب این‏كار را كمتر از آن زیارت و دعا نمى ‏دانم.

                               دستور امام به روضه‏ خوانى در پاریس                        

    آقاى سیدعل‏ی اكبر محتشمى در این باره مى‏گوید:
    روز تاسوعا من در محوطه قدم مى ‏زدم كه آقاى اشراقى آمدند وگفتند: كه امام فرمودند: «كه شما آماده باشید یك ساعت ‏به ظهرمن مى‏ خواهم بیایم بیرون و باید امروز روضه‏ بخوانى.» من متحیرشدم، چون یك همچین آمادگى نداشتم كه در آن شرایط و محیط روضه‏ بخوانم. عرض كردم كه: خدمت ایشان عرض كنید كه من آمادگى‏ ندارم تا روضه ‏اى كه مناسب این شرایط و در جو پاریس و در میان ‏دانشجویان باشد، خدمت امام بخوانم. روضه ‏اى كه من مى ‏دانم همان ‏روضه ‏هایى است كه در مجالس معمولى ایران خوانده مى ‏شود. یك ‏همچنین روضه ‏اى من مى ‏توانم بخوانم. بعد امام پیغام دادند كه ‏بگویید:
    «به فلانى كه همان روضه را مى ‏خواهم و همان روضه باید اینجاخوانده بشود. » من از این جریان حس كردم كه امام در هرحال آن ‏علاقه ‏اى كه به ائمه ‏اطهار دارند و به آن محیطى را كه براى آن‏ محیط مبارزه مى ‏كنند، احترام مى‏ گذارند و همان محیط را مى‏ خواهند و همان آداب و رسومى كه از متن اسلام هست و بیش از هزار سال‏ مسلمانها با آن بودند را مى‏ خواهند ولو اینكه در پاریس و درقلب سرزمین غرب باشد. در آن روز جمعیت زیاد بود، خبرنگاران ‏فراوانى هم آمده بودند، ساعت‏ یازده امام تشریف آوردند و امام ‏بسیار محزون بود. من خدمت امام نشستم. امام اشاره كردند به من‏كه روضه‏ بخوان و من شروع كردم روضه ‏خواندن.
    براى كسانى ‏كه از سراسر كشورهاى غرب آمده بودند براى دیدن امام ‏بسیار غیرمترقبه بود این منظره، در شرایطى كه امام در مقابلش ‏شاه و آمریكاست و مبارزه مى ‏كند، روز تاسوعا بنشیند و براى ‏امام حسین(ع) گریه كند.
    جمعیت ‏خیلى زیاد بود و خبرنگارها هم این مجلس را ضبط مى ‏كردند.
    از همان اولى كه شروع كردم به روضه، امام گریه كردند. در وسط روضه بود كه متوجه شدم تمامى جمعیتى كه در آنجا بودند،یكپارچه گریه مى‏كردند و حتى یادم مى ‏آید كه شاید در حدود یك ربع‏ بعد از اینكه روضه ما تمام شده بود، هنوز عده ‏اى گریه مى‏ كردند;و یكى از برادرهایى كه آنجا بود، برادرمان دكتر فكرى بود. آمدو صورت مرا بوسید و گفت: كه من بیست و پنج ‏سال در فرانسه هستم ‏و از فرهنگم جدا شده بودم، از دینم جدا شده بودم، از مسائل ‏مكتبى و مذهبى جدا شده بودم، از ائمه اطهار هم جدا شده بودم وامروز با این برنامه و روضه كه تو خواندى مرا به همه چیزبرگرداندى، به مذهبم، به مكتبم، به فرهنگم. و تا آن لحظه هم ‏من دیدم چشمهایش اشك‏ آلود بود; و این روضه ‏خوانى، شب عاشوراخوانده شد.

                                          ذكر صلوات                                      

    آقاى محمدحسن رحیمیان مى‏نویسد:
    روزهاى ملاقات عمومى در حسینیه جماران، كه مردم از یكى دوساعت‏ قبل تدریجا جمع مى‏ شوند، گاه و بیگاه صداى صلواتشان بلند مى‏ شدو طبعا صداى این صلواتها در داخل به گوش امام مى ‏رسید.
    یك وقتى متوجه شدیم كه امام باشنیدن صداى صلوات و نام مبارك ‏پیغمبراكرم(ص) آهسته صلوات مى ‏فرستند; و مدتها دقت داشتم وهیچ‏گاه ندیدم كه ایشان صداى صلوات را بشنوند و صلوات نفرستند.


    موضوعات: اخبار مدرسه
    [شنبه 1394-11-24] [ 11:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      چرا انقلاب کردیم؟؟؟ ...


      آنچه باید در مورد تجربه تلخ ایران پیش از

    انقلاب دانست!!!!


       مقدمه
      پاسخگویی به پرسش های نسل سوم انقلاب نیازمند نگاهی به ایران قبل و بعد از انقلاب دارد . شاید این پرسش    همان نگاه کلانی باشد که هر جوان را در ففضایی بزرگ –به بزرگی این انقلاب – قرار می دهد که در شأن جوان    فهیم ایرانی باشد و آن این است:((ایران در قبل از انقلاب در جغرافیای سیاسی و معادلات بین المللی و در بین اذهان  عمومی جهان در چه جایگاهی قرار داشت؟))
     اگر جوان امروز ایرانی در پی دست یابی این پاسخ چه در لابلای کتب ؛گفته ها؛دوستان انقلاب و چه در بین دشمنان  منصف انقلاب بگردد به پاسخی می رسد که ما آن را اینگونه فهرست و توصیف می کنیم.
     ایران پیش از انقلاب
    1-ذلت و خواری در برابر بیگانگان:
    ایران در سیطره کامل آمریکا قرار داشت.مسئولان رده بالا و حتی میانی آن یا مستقیم یا غیر مستقیم توسط سفارت آمریکا بر کرسی قدرت می نشستنند.هیچ کس منکر این مسأله نیست که شاه هیچ اختیاری از خو نداشت.اسناد و خاطرات سفرای وقت آمریکا و حتی خانواده شاه گویای این واقعیت تلخ و ذلت بار است.
    هزاران مستشار نظامی نبض ارتش را به دست گرفته بودند و به خاطر حضورشان در ایران ((حق توحّش)) می گرفتند .تیمساران ایرانی در مقابل گروهبانان آمریکایی ادای احترام می کردند.
    2-تکبر در برابر ملت
    در برابر این برخوردهای ذلیلانه دستگاه، شاه با حالتی متکبرانه مردم و ارتش را ((سایه خدا)) و ((خدایگان)) خطاب می کرد و در گفت وگوهایشان از واژه ((می فرماییم)) و ((فرمودیم)) استفاده می کرد.
    و به دنبال خوش گذرانی خود بود وبا فرستادن هواپیمای اختصاصی به دنبال هنرپیشه های زن هالیوود بیت المال را خرج شب نشینی های خود می کرد.
    3-حیات خلوت برای آمریکا و صهیونیسم
    ایران کمربند امنیتی آمریکا به شمار می رفت و آمریکا از ارتفاعات البرز برای بر پا کردن رادارهای خود در برابر شوروی سابق و نیز از پایگاههای زمینی و هوایی برای استقرار به موقع نیروهایش استفاده می کرد.
    4-ضدیت با باورهای مذهبی اصیل
    تشیّع ستیزی و دین زدایی هدف اصلی آمریکا و دستگاه سلطنتی بود. هر چند که به ظاهر رژیم ادعای پایبندی به تشیّع را داشت. دست بهائیان در عرصه سیاست و اقتصاد به کلی باز بود .هویدا(نخست وزیر) ،پرویز ثابتی (عنصر محوری ساواک) و… بهایی بودند.
    5-ترویج فساد و بی بند وباری
    دستگاه برای بی دین کردن مردم و جوانان از ایجاد هیچ مرکز فساد و غحشایی ابا نمی کرد.چاپ هزاران مجله مبتذل و رنگین نامه و پخش فیلمهای مبتذل در سینما و تلویزیون کافی نبود تا آنجا که قباحت رژیم را به جایی رساند که در جشنهای شاهنشاهی ،نمایشنامه ((خوک)) را که عمل منافی با عفت در ملأ عام بود اجرا کرد.
    6-عقب ماندگی علمی
    به خاطر سیاست باقی ماندن ایران به عنوان جامعه ای مصرف گرا و دنباله رو ، مقوله ای به عنوان تحوّل و تولید علم در دانشگاهها وجود نداشت و اگر دانشجویی به مدارج بلند علمی دست می یافت ، تنها به خاطر کوشش های فردی خودش بود تا نظام آموزشی.

     

    برگرفته از ماهنامه زمره صالحین،شماره اول،بهمن 93

    موضوعات: اخبار مدرسه
     [ 11:23:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت