آفرینش شب و روز:

 

گردونه زمین می چرخد و شب با ستاره هایش به زمین لبخند می زند و اگرچه 14 قرن گذشته است ،اما هنوز هم ندای مردی به گوش می رسد که تنهایی هایش را با چاه و نخلستان قسمت می کرد و شب را اینگونه به تصویر می کشید:

 

«اما الیل فصافون اقدامهم تالین یجزاء القرآن یرتلونها ترتیلا یحزنون به انفسهم و یشتثیرون به دواءدائهم»

 

سحر آرام آرام به دنبال رویای نور از شب می گذرد و مهتاب از پس پرچین خورشید عزم عبور می کند بوی زندگی را در همه جا پراکنده می کند و روزی تازه آغاز می شود.

 

زمین آغوش همیشه بازش را به سوی خورشید می گستراند و آفتاب دروازه های نور را فتح می کند.

 

آنگاه با گذشت زمان سایه ابرهای کبود بر گونه های خاک می افتد و زمین را شب سیاهی دربر می گیرد و وسعت تیره شبی آرام همراه نسیمی روح افزا در خاموشی برکه ها جان می گیرد.

 

روز آغاز تلاش است ،آغاز روشنایی،حیات،زندگی پس از مرگ،ایستادن پس از فرو افتادن،حیات پس از ممات…

 

و شب آغاز آرامش،نزدیکی به خدا،بوی دست های دعا و نیایش…

 

                  شب خیز که عاشقان به شب راز کنند        گرد در و بام دوست پرواز کنند

 

                هرجا که دری هست به شب می بندند        الا در دوست را که شب باز کنند

 

موضوعات: فرهنگی
[چهارشنبه 1391-12-16] [ 11:18:00 ق.ظ ]