گاهی می شود اتفاقی آرام آرام در زندگی آدمی رخ می دهد.اتفاقی که اگر آرام آرام رخ نمی داد،هیچ کس باورش نمی کرد.اتفاقی که همه نگاهش می کنند،دوست ندارند واقعیت داشته با شد ولی دارد.چه بسا خود آدم هم دستی در آن داشته باشد.آنچه در عاشورای سال 61در کربلا اتفاق افتاد هم از این دست است.ماجرایی که ریشه اش در جاهلیت اعراب جزیره العرب بود.این اتفاق باعث شد آخرین فرزند دختر رسول خدا از شرق تا غرب عالم جسمش برگستره خاک بیفتد و بشود آنچه نباید.انگار همه دنیا خواب نما شده بودند.خون نواده رسول خدا که زمین ریخت خواب از سر آدم و عالم یرید.هرکه از خواب بیدار می شد یا دیوانه می شد یا فدایی یا فراری. عجب دنیاییست.به هر حال ماجرای کربلا بیشتر به قصه شبیه است ،قصه ای که واقعی است اما باور کردنی نیست .                                                                                                و ایکاش این فقط یک قصه بود.

موضوعات: یا ابا صالح المهدی ادرکنی
[سه شنبه 1391-08-23] [ 10:42:00 ق.ظ ]