سقای آب و ادب | ... | |
اکنون عباس من!با چشم هایی که دمی تا به صبح نیاسوده است چگونه سر می کنی؟و چگونه نخل های پر از دشمن را زیر و زبر می کنی؟این درست که چشم امید بچه ها به توست.و این نیز از چشم تو پنهان نیست که ده ها جفت چشم عطشناک و مضطرب هر لحظه خیال آب را در نگاه خود قاب می گیرند.اما یقین بدان که همه کودکان تو را بیشتر از آب دوست دارندو همه جهان را با دست های تو عوض نمی کنند.باور کن که همه این کودکان حاضرند از عطش جان بسپارند اما جان تو را در مخاطره نبینند.باور کن که همه این کودکان حاضرند دل های کوچکشان را پیش نگاه تو سر ببرند و تمام حیاتشان را برای یک لحظه بیشتر ماندنت قربانی کنند.آب مهم نیست عباس جان!خودت را دریاب!
[سه شنبه 1391-10-26] [ 11:00:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|