همه مقدمات عملیات انجام شده بود]همه معبرهای ما جواب داده بود.نیرو هارو مستقر کرده بودیم توی خط،منتظر بودند تا شب بعد برای عملیات ،همه کارها رو به راه بود.شب برگشتیم قرار گاه برای استراحت،آخرشب خوابیدیم.دم سحر بود که بیدار شدم.نور فانوس فضای چادر را روشن کرده بود .دیدم شهید زین الدین پتو را کنار زده به حالت سجده صورتش را گذاشته روی خاک و می گویدئ:"خدایا من با توکل بر تو هر چه در توانم بود ،هر چه بلد بودم و هر چه امکانات بود آماده کردم،از اینجا به بعد را هم پشتیبانمان باش.

 

 

 

موضوعات: شهداء
[سه شنبه 1391-12-08] [ 09:57:00 ق.ظ ]