در راستای هفته ی کتاب، واحد پژوهش مدرسه ی علمیه ی فاطمیه (سلام الله علیها) فعالیتهایی در جهت افزایش انگیزه مطالعه انجام داده است؛

• فضاسازی مدرسه با تصاویر و سخنان آموزنده

• برگزاری جلسه سخنرانی با موضوع مهارتهای تمرکز هنگام مطالعه با حضور سرکار خانم سرلک کارشناس ارشد روانشناسی و نویسنده ی چندین مقاله در راستای پژوهش.

• معرفی کتاب

                                                                                             پژوهشگر:سارا گودرزی

                                                                         استاد راهنما:حاج آقا شریفی

                                                                         استاد داور:حاج آقا مهدی هادی

بدون شک یکی از نیازهای اساسی انسان ازدواج با همتای خویش از جنس مخالف است.این یک نیاز فطری است که خداوند در وجود بشر قرار داده است.از اینرو برای تامین این نیاز تعالیم و دستورهای خاصی در اسلام معین شده است که بکار گیری آنها موجب تامین سعادت دنیوی و اخروی خواهد شد.انسان زمانی که ازدواج می کند در واقع یک خانواده تشکیل داده است.کانونی که باید برای حفظ حرمت و کرامت انسان و تامین سلامت جسمانی و روانی او مهیا شده یاشد.ازدواج و تشکیل خانواده عامل بروز استعدادها و عامل امنیت و آسایش و موجب نجات از تنهایی فرد می شود.با توجه به اینکه خانواده چنین کانون مقدسی است هر یک از پسر و دختر باید تمام تلاش خود را بکار گیرند تا فردی را که انتخاب می کنند ویژگی های یک فرد مسلمان را داشته باشد،هر یک از طرفین باید آگاهی های لازم در این زمینه را داشته باشند و معیارهای یک همسر خوب مثل داشتن ایمان و تقوا،اصالت خانوادگی،تناسب و کفوییت را در نظر بگیرند و بعد همسر مورد نظر خود را انتخاب کنند.پسر و دختر باید به تمام نکات اسلام در زمینه ازدواج دقت کنند و آنها را در زندگی زناشویی خود بکار گیرند تا از فروپاشی آن جلوگیری کنند.هر یک از زن و مرد باید رفتار مناسب یک همسر را در خانه رعایت کنند،حرمت یکدیگر را حفظ کنند،حافظ جان و مال همدیگر باشند،به یکدیگر خیانت نکنند،در کارهای خانه یار و همراه یکدیگر باشند،به هم آرامش بدهند،به وظایف خود در بیرون از خانه و در خانه آگاهی کامل داشته باشند و آنها را به طور عملی در زندگی بکار گیرند.به طور مثال مرد باید بتواند هزینه خوراک و پوشاک اعضای خانواده خود را تامین کند باید بداند که زن امانتی الهی در دست او می باشد،پس باید به زن احترام بگذارد ،بهداشت و نظافت خود را رعایت کند،همیشه آراسته و پاکیزه باشد،و در مقابل زن هم باید وبه وظایف خود عمل کند.از جمله باید همه جا از مرد خود اطاعت کند،خود را برای همسرش آراسته و زیبا کند،حافظ مال شوهرش باشد،خوشرو و خوش زبان باشد و…

اگر همه افراد این مسائل را رعایت کنند و در زندگی خود همواره به خداوند توکل داشته باشند و از او یاری بخواهند،با یاری او هیچ خانواده ای در معرض طلاق قرار نمی گیرد.

                                                                                پژوهشگر:انیس عسگری

                                                                استاد راهنما:آقای منصور صفری مقدم

                                                                استاد داور:جناب آقای محرابی

خدا شناسی و علم کلام ،فقه اکبراست و آن را هر کس باید به اندازه درک خود به طور استدلالی بشناسد.فقه اصغر یا علم فقه علمی است به احکام شرعی از طریق استنباط و اجتهاد و بر این اساس ،فقیه به کسی گفته می شود که با فراگیری علوم و دانش های مورد نیاز ،توانایی لازم برای استنباط احکام از منابع دینی را داشته باشد و منابع مورد اجتهاد و استنباط او عبارت اند از:قرآن،سنت،عقل و اجماع.قسمتی از فقه به اداره اجتماع،از قبیل امامت و ولایت و رهبری،نصب امرا ی ارتش،جمع آوری وجوهات شرعی و مالیات ،جلو گیری از زشتی ها و منکر ها،برگزاری مراسم هفتگی و یا سالانه مانند نماز جمعه و حج،امر به معروف و نهی از منکر ،شورا ،مرابطه و…و نیز تنظیم روابط جوامع اسلامی با کشور ها و جماع های غیر مسلمان مربوط می شود.این قسمت از فقه اسلام را فقه سیاسی می نامند.بنابر این فقه سیاسی اسلام مجموعه ای است از قواعد و اصول فقهی و حقوقی که عهده دار تنظیم روابط مسلمین با خودشان و ملل غیر مسلمان عالم بر اساس مبانی قسط و عدل ،و تحقق فلاح،آزادی و عدالت را منحصر در سایه توحید عملی می نامند.فقه سیاسی عرصه مسائل نو پیدا و حوادث واقعه است و در این میان ،قواعد فقه سیاسی نقش ویژه ای در پاسخ گویی به این مسائل دارد.این قواعد راهکار هایی ،قابل فهم و انسجام یافته برای استفاده همگان ارائه داده و آشنایی با آنان حاکمان را نیز به پیروی از اصول و مقررات وادار می کند.اسلام دین تمام تاریخ است و در همه زمان ها یگانه مسلک و دین حق بشریت بوده و خواهد بود،لذا اسلام در تمام زمینه ها و مسائل بشری دارای نظامات ویژه الهی خود می باشد.از جمله در نظام اجتماعی و سیاسی خود دارای شکل رهبری خاصی است که در قرآن مجید از این نوع رهبریت به ولایت تعبیر شده است.ولایت فقیه یکی از ارکان فقه سیاسی می باشد و با در نظر گرفتن روایات و متون و آثاری که در زمینه ولایت فقیه وارد شده با جرات می توان گفت که این مساله محور تفکرات اجتماعی و سیاسی اسلام بوده و حلقات مباحث فقه سیاسی را به هم پیوند می دهد.

                                                                                                        استاد راهنما:خانم رقیه نجفی

                                                                                  استاد داور:آقای مهدی هادی

                                                                                 پژوهشگر:مریم السادات هاشمی

ولایت مطلقه به معنای عدم محدودیت ولی فقیه در اعمال ولایتش نیست ،بلکه فقیه در اعمال ولایت خود با دو محدودیت اساسی رو به روست:

اول اینکه:قلمرو ولایت فقیه فقط در حوزه امور عمومی است و شامل امور خصوصی زندگی مردم جامعه نمی شود.

دوم اینکه:فقیه در اعمال ولایت خویش باید مصالح واقعی مردم را در نظر داشته باشد و نمی تواند بر خلاف مصلحت عمومی جامعه عمل کند.بنابر این رعایت مصالح عمومی برای او لازم و ضروری می باشد.

با روشن شدن این مطلب معلوم می شود که اصطلاح ولایت مطلقه در معنا و مفهوم هیچ تفاوتی با ولایت عامه که در کلام فقهای متقدم مطرح بوده ندارد.چرا که ولایت عامه نیز با همان محدودیت های ولایت مطلقه مواجه است .وقتی گفته  می شود منظور از ولایت عامه همه اموری است که اجرایی شدن حکومت به آن وابسته است ،قطعا منظور امور عمومی است که در این مورد هم رعایت مصالح عمومی برای ولی فقیه فرض و لازم خواهد بود.بنابر این هیچ تفاوتی با ولایت مطلقه نخواهد شد.پیرامون دیدگاه امام خمینی (ره) به نظر می رسد ؛یکی از وجوهی که می توان ذکر کرد برای اینکه امام خمینی (ره)محدوده اختیارات فقیه را فراتر از احکام فرعیه ی الهی دانسته اند ،این مسئله باشدکه ایشان در تقسیم بندی احکام شرعی سه قسم را عنوان کرده اند:"احکام اولیه، احکام ثانویه و احکام حکومتی،"که احکام حکومتی را فراتر از احکام اولیه و ثانویه می دانستند.با این توضیح شاید مقصودشان از اینکه اختیارات ولی فقیه را فراتر از احکام فرعیه می دانستند ،همین احکام حکومتی باشد که فراتر از احکام اولیه و ثانویه است اما در حیطه شرع اسلام بوده و فراتر از آن نیست.در حالی که برخی فقها احکام را فقط منحصر در احکام اولیه و ثانویه می دانند که در این صورت اگر گفته شود که اختیارات فقیه فراتر از احکام اولیه و ثانویه می باشد آنگاه اختیارات وی فراتر از محدوده دین خواد بود،اما بنابر تقسیم بندی امام چنین مسئله ای پیش نخواهد آمد.توجه به این نکته بسیاری از مسائلی را که ممکن است برای بعضی افراد مطرح شود ،حل می کند.در مورد فرا قانونی بودن ولایت ،بایدبه این نکته توجه کرد که فرا قانونی بودن ولایت مطلقه به این معنا نیست که ولی فقیه بتواند بر خلاف قانون عمل کند و یا هر کاری دلش خواست انجام بدهد،بلکه منظور این است که قانون اساسی یا هر قانون دیگری نمی تواند ولایت مطلقه فقیه را مقید کرده و اختیاراتش را محدود کند.قطعا کسانی که اختیارات رهبر را محدود به قانون اساسی می دانند با تفکر اصیل و ناب اسلامی آشنا نبوده اند .به نظر می رسد ؛عدم آشنایی با اسلام ناب محمدی (ص)باعث شده تا برخی حتی درک درستی از معنای ولایت مطلقه هم نداشته باشند.به همین علت برداشت هایی نادرست را از ولایت مطلقه ارائه داده و شبهه هایی را در اذهان عمومی ایجاد نمایند.به این منظور پیشنهاد می شود هر یک از آحاد جامعه متناسب با توان و تخصص خود ،علی الخصوص روحانیت و سازمان تبلیغات اسلامی ،در عرصه های مختلف به ترویج تفکر اصیل اسلامی بپردازند.

                                                               استاد راهنما:آقای منصور صفری مقدم

                                                               استاد داور:آقای مهدی هادی

                                                               پژوهشگر:سمیه قنبری

در همه جا خداوند بندگانش را به عدالت و نیکو کاری دستور داده است.عدالت آن است که حقوق مردم را پرداخت نمایی،اما احسان و نیکو کاری آن است که بیشتر از آن را بدهی ،یعنی سهم معینی از آنچه را خداوند به تو داده است انفاق نمایی.خداوند این نوع انفاق را،در جهت مصرف برای فقرا و بینوایان و امور عمومی جامعه واجب قرار داده است. در تفسیر آیات 103و104 سورن توبه آمده است که اجتماع دارای حیات و مرگ، وجود و عدم ،شعور و اراده،ضعف و قدرت است و برقراری حفظ حیات اجتماعی و تقویت آن سهمی از منافع افراد جامعه به عنوان حق اجتماعی باید از آنها اخذ شود که این حق صرفا در روز پیدایش مال و دارایی ایجاد می شود یعنی مال وقتی در ظرفی از ظروف اجتماعی بدست می آمد در همان زمان بدست آمدنش سهمی از آن به مالکیت اجتماع در می آید و بقیه به ملکیت شخصی تاجر یا کاسب و یا کشاورز در می آید. حال اگر همه مردم به این وظیفه واجب یعنی انفاق در راه خدا عمل کنند اموال و دارایی آنان برکت و رشد می یابد و هیچ فقیری در جامعه باقی نمی ماند و پرداخت زکات سبب مصونیت می شود که این مصونیت ناشی از سه عامل اقتصادی،اجتماعی و روانی است.مصونیت اقتصادی این است که تقاضا بالا می رود و جامعه از حالت رکود و بی تحرکی خارج می شود و وسیله ای برای به جریان انداختن پول و کالا و بالا بردن حجم مبادلات می شود و مصونیتی که به واسطه پرداختن زکات در عامل اجتماعی پدید می آید این است که اموال شخص پرداخت کننده از ضایع شدن و کاستی گرفتن حفظ می شود و گویا با پرداخت زکات اموال بیمه خدایی می شوند.همچنان که امام موسی ابن جعفر (ع)فرمودند:با پرداخت زکات اموال خود را حفظ کنید و با ندادن زکات این حصار حفاظت شکسته می شود . وباز مصونیتی که به واسطه پرداخت زکات در عامل اجتماعی پدید می آید عدم هجوم مستمندان و طغیان و تعدی طبقه محروم است زیرا با وجود رسیدگی به فقرا و محرومین و بر داشتن فشار از آنان هیچگاه دلیل قانع کننده ای برای دستبرد به اموال دیگران را ندارند .اما حالت روانی که برای فرد به وجود می آید این است که او را تربیت می کند که در این صورت انسان تربیت شده مال خود را بیجا مصرف نمی کند و به عکس انسان های لا ابلی و بی تعهد مال خود را در هر مسیر به جز راه خیر مصرف می کنند.به طور کلی می توان این نتیجه را گرفت که پرداخت زکات آثاری نظیر رحمت الهی ،رستگاری،فلاح اخروی افزایش روزی ،نزول برکات،تامین عدالت اقتصادی و رفع مشکلات اجتماعی را دارد .

                                                                              استاد راهنما:خانم رقیه نجفی

                                                                استاد داور:آقای مهدی هادی

                                                                پژوهشگر: مریم کریمی

رابطه انسان با انسان از اهمیت بسیاری برخوردار است و از همه مهمتر رابطه جوان با والدین است که از چند محور قابل بررسی است:

1-والدین باید حالت میانه و سلامت را پیش بگیرند،که همان مرز شناسی است.مرز شناسی به منزله یکی از عوامل راهبردی در تربیت دینی است.بنابر این باید در مورد قرنطینه سازی و آزاد گذاشتن ،سخت گیری و سهل انگاری و سنت گرایی افراطی و دنباله روی بی مورد حالت تعادل را در پیش گیرند.چرا که با این روش در جریان طبیعی زندگی ،در مواجه با بدی ها و نادرستی ها ،توانایی تبیین و تفکیک میان خوبی و بدی یا درستی و نا درستی را به صورت مدلل در جوان فراهم می آورند.

2-جوانان باید قدر این دوران از عمر را بدانند و حافظ رابطه صحیح خود با والدین باشند.چرا که انسان با احترام به والدین می توانند پله های ترقی را به سرعت طی کنند.مسیری که بعضی از انسان ها ده ها سال طول می کشد طی کنند تا به اهدافشان برسند،کسی که از دل و جان حافظ رابطه صحیح خود با والدینش باشد به سرعت طی  می نماید.

3-این دوران ،دوران سازندگی و انتخاب مسیر های آینده زندگی است.در این دوران انسان به دلیل رسیدن به رشد فکری و اخلاقی،توانایی لازم برای انتخاب های مهم زندگی دنیوی و سعادت اخروی را دارد.پس از گذشتن جوانی جسم انسان رو به ضعف می رود ولی روح انسان -اگر مسیر راه را درست انتخاب کند -رو به کمال و تا اعلی علیین پیش می رود.