شهریار شاعر بزرگ و با احساس معاصر در مطلع یکی از غزلهایش می گوید:
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم                                                  
روزی سراغ وقت من آیی که من نیستم
که این بیت بخاطر معنا و پیام انسانی و مهمی که در آن است به دل ها نشسته و چنان مشهور شده که به ضرب المثل می ماند.شهریار به نکته بسیار جالبی اشاره کرده که بسیاری از ما از آن غفلت می ورزیم. در واقع ما تا وقتی که کنار یکدیگریم قدر هم را نمی دانیم. شاید گمان می کنیم که چرخ زندگی هیچ گاه از حرکت باز نمی ایستد و مرگ فقط برای همسایه است . چه بسا حرف های خوب فراوانی داریم که می خواهیم به پدر، مادر، همسر، فرزند و یا دوستانمان بگوییم ، اما بر زبان نمی آوریم و می گوییم بعداً می گویم. این قید «بعداً»خیلی وقتها مثل یک سنگ بزرگ مزاحم جاری شدن چشمۀ مهربانی ما شده است و دریغا هنگامی به خود می آییم که دیگر آن فرد در بین ما نیست و فقط حسرتی طولانی برایمان می ماند که چرا زودتر دهان باز نکردیم و حرف دلمان را نگفتیم. چرا زودتر به او نگفتیم که چقدر دوستش داریم و برایمان مهم است، چرا زودتر به سراغش نرفتیم و از او نپرسیدیم که چه گرفتاری و مشکلی دارد و…
زنده یاد قیصر امین پور در شعری کوتاه این حسرت عمیق را اینگونه بیان می کند:
چرا تا شکفتم           چرا تا تو را داغ بودم نگفتم                          چرا بی هوا سرد شد باد          چرا از دهن حرف های من افتاد

خوب است بدانیم که زمان تند و شتابناک می گذرد و اگر یکدیگر را در نیابیم ، ممکن تنها ، دریغا گوی هم باشیم و حسرت لحظاتی را بخوریم که می توانستیم در کنار هم باشیم. می توانستیم گل بگوییم و گل بشنویم ، اما آن قدر کوتاهی کردیم تا این که خزان آمد و…..

1-ارزش ا و باور های منفی خود را تغییر دهید تا بدین وسیله زمینۀ جدایی از فرد مورد نظر فراهم شود.
2-از مکان هایی که احتمال دیدار آن شخص وجود دارد دوری نمایید.
3-روابط اجتماعی و دوستانۀ بیشتری با دیگران برقرار کنید.
4-بیکار نباشید و اوقات فراغت خود را با فعالیت های مختلف پر کنید.
5-در برخورد ها سنگین برخورد کنید تا رابطه کم رنگ شود.
6-به تدریج قرارها را کم کنید.
7-در صورت امکان ، منطقه زندگی خود را عوض کنید.
نکته:برای قطع دوستی با جنس مخالف بهترین راه ازدواج است.

1-اولین گام برای اداره و کنترل خشم این است که باور کنید می توانید این کار را انجام دهید.
2-بدانیم گذشت ما از کسی که موجب خشم ما شده، نوید یک زندگی تازه است. از این رو عفو، نه تنها هدیه به دیگران و افراد جامعه ،بلکه هدیه به خودمان است.
3-وقت و نیرویی که خشم از انسان می گیرد ، می تواند به فعالیت هایی اختصاص یابد که برای انسان شادی و رضایت و محبت را به دنبال آورد.
4-اگر موارد کوچک را عفو کنید، به تدریج یاد خواهید گرفت که جلوی خطاهای بزرگ دیگران را بگیرید.
5-خشم فرصت طلب است.در بدنی که خسته ، فرسوده و بیمار است. به آسانی جان می گیرد. در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم به خواب منظم ،غذای خوب ،لذت از اوقات فراغت ، تفریح ،عبادت و معنویات نیاز است.

به شما اعتماد می کنند و گوشه ای از اسرار زندگی خود را با شما در میان می گذارند.   هرگز به وسوسه نیفتید تا این راز را با شخص ثالثی مطرح سازید.اگرچه به آن فرد اطمینان و وثوق کافی داشته باشید ،یک ضرب المثل عربی می گوید: هر سری که از میان دو تن تجاوز کرد فاش می شود.پس نباید به کاری دست یازید که ، گناهش مستقیماً ، دامن گیر عامل آن گردد. برای خود ما هم ، گاهی ، مواردی پیش می آید که لزومی ندارد آن ها را با دیگران مطرح سازیم، البته مشورت و طرح مشکلات با دیگران بخصوص که آن ها مورد اعتماد باشند ، نه تنها مانعی ندارد بلکه بسیار بجاست ، اما وقتی شما، موضوعی را بصورت سری به دیگری بسپارید ، همواره نگران افشای آن خواهید بود.                     حال ببینیم چه چیزهایی راز تلقی می شوند. اغلب اسرار مردم ،مربوط به خطاهایی است که مرتکب می شوند. ، که از بازگویی آن به دیگران احساس شرم دارند. بگذریم، از آن دسته مردان خدایی که اعمال خیر خود را هم از ترس آن که مبادا بوی ریا از آن برخیزد ؛ بصورت رازی در دل خود پنهان نگه می دارند ، اکثریت مردم از گناهان خود رنج می برند. حال از همین احساس شرم و رنج و اندوه باید درس بیاموزیم و آن این که ، چرا کاری کنیم، که از بیان آن برای دیگران شرم کنیم و با حفظ آن به صورت سری در دل خویش عقده ای لاینحل را با خود داشته باشیم و از آن همواره عذاب بکشیم.

1-فرزندان را متناسب با موقعیت سنی و ادراکی شان ، با مفهوم حق الناس آشنا کنید.
2-بی اجازۀ فرزندان دست به وسایل شان نزنید تا احساس احترام به مالکیت دیگران در آن ها تقویت شود.
3-چنانچه فرزندتان بی اجازۀ دیگران از اموالشان استفاده نمودند در اولین فرصت جبران نمایید تا او بداند کارش صحیح نبوده است.
4-در اولین موردی که فرزند حق الناس را رعایت نمود ، او را تشویق و بر صداقت و دوستی او تأکید نمایید.
5-در رعایت حق الناس پیشگام بوده و الگوی عملی برای فرزند خود باشید.

یکی از مهارت های زندگی ، مدیریت بر خود است . قرآن کریم می فرماید:علیکم انفسکم  -برای مدیریت همه جانبه و کامل، پیش از هر کاری باید به برنامه ریزی برای زندگی پرداخت.          –اگر انسان برای خود برنامه ریزی نکند، دیگران او را اداره می کنند.       
-کارهای ما در طول ساعات روز یکسان نیستند؛زیرا در برخی ساعت ها پر توان و در برخی ساعات کم توان هستیم.هر از چند گاهی همچون راننده که دنده را عوض می کند باید تغییری در کارهای خود بدهیم. مثلاً در ساعت هایی که شاداب هستیم و آمادگی بیشتری داریم، کارهای اساسی و مهم را انجام دهیم و در ساعت های خستگی و بی حوصلگی کارهای دیگر را.
-برای مدیریت برخود باید هدف داشته باشیم.
-همۀ کارهای انجام شدۀ خود را در طول هفته ثبت کرده و ضعف های خود را شناسایی کنیم و در رفع آن بکوشیم.
-هر چیزی که تمرکز را به هم می زند ثبت نموده و با آن مقابله نماییم. همچون آلودگی صوتی، تماس های تلفنی و مزاحمت های دیگر.
-بهترین روش ها و مناسب ترین شیوه ها را انتخاب کنیم.
-در برابر مسائل فعالانه برخورد نماییم.
-در انجام امور فکر کرده و برای دست یابی به راه حل مناسب تأمل کنیم.

در یک روز آفتابی ، وقتی همه چیز سر جایش است، مثبت بودن و مثبت نگری بسیار آسان است. در واقع در این روزها ، مثبت بودن است که مشکل می باشد. اما اثر بخشی واقعی تفکر مثبت ، هنگامی ظاهر می شود که با یک روز منفی  و دلگیر و خاکستری سر و کار دارید. این روزها از فرصت هایی هستند که شما می توانید توان مثبت نگری خود را امتحان کنید. در واقع شما در یک روز منفی ، در وضعیت روحی منفی قرار دارید. در این روزها مثبت بودن مشکل است، چرا که شما دوست دارید از هر چیزی انتقاد کنید ، حتی از درخواست خود برای مثبت بودن!  روش مناسب برای مقابله با این حالت منفی ، استفاده از آن علیه خودش است! به جای جست و جوی مثبت شدن ، راه هایی برای انتقاد و بی ارزش شماردن منفی بافی پیدا کنید. شما قبلاً از هر چیزی انتقاد کرده اید، بنابراین باید مشکلی از بابت نقد دید منفی خود نداشته باشید.  به خودتان بگویید که ((این وضعیت منفی هیچ ثمره ای ندارد. و من نمی توانم وقت و انرژی ام را روی منفی نگری هدر دهم.))  منفی باشید و از منفی بودن خود انتقاد کنید و در یک چشم به هم زدن خواهید دید که تفکر مثبت تمام فضای زندگی شما را گرفته و به این ترتیب شاهد خواهید بود که در منفی ترین و ناامید کننده ترین روزها ، مانند نوابغ ، مثبت و پر انرژی می باشید .

خوش رویی و حسن خلق نیز یکی از ارزش های اخلاقی است که همواره آن را در رفتار اجتماعی باید پاس داشت و در گفت و گو با اعضای خانواده ، دوستان و استاد و مربی ، گشاده رو و خوش اخلاق بود . هیچ گاه در برخورد با آنان ، نباید بد خلقی کرد؛ زیرا یکی از راه های نفوذ در دل دیگران ،خوش خلقی است . حضرت علی علیه السلام می فرماید: ((برترین خویشاوندی و حسب و نسب ،خوش رویی و حسن خلق است)). بنابر مفهوم این روایت ، انسان های خوش اخلاق را همه دوست دارند و گویی همه ، از خویشاوندان و آشنایان او به شمار می آیند .پیامبر اکرم فرمود: روزی جبرئیل از سوی پروردگار متعال نزد من آمد و گفت:ای محمد ! برتو باد اخلاق نیک که این ویژگی ،خیر دنیا و آخرت را به همراه دارد . آگاه باشید که از میان شما کسی به من شباهت دارد که خوش اخلاق تر باشد.  البته خوش خلقی با شوخی کردن گزاف و گفتن سخنان بیهوده متفاوت است. بسیاری از دوستی ها با سخنان نابجا به قهر و جدایی می انجامد و روابط گرم و صمیمی خانواده ها با این سخنان از میان می رود. بد گفتاری ،دل های فراوانی را می شکند و خاطر انسان های بسیاری را می آزارد. امام علی علیه السلام برای ترک این خصلت چنین سفارش کرده است: ((از شوخی کردن و گفتن سخنان بی محتوا و بیهوده بر حذر باش )).  پس  پس باید خوش اخلاق بود ، اما از شوخی های بیهوده دوری کرد . 

cument> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ثانیه ها می روند وتبدیل به دقایق و ساعات و روز و شبان متوالی می گردند و این عمر ماست که به راحتی سپری می گردد . از کودکی به جوانی و از جوانی به میانسالی و پیری می رسیم و زمانی خبر دار می شویم که چیزی از حیاتمان نمانده است و همواره افسوس گذشته را می خوریم؛یعنی همواره در حسرت گذشته ایم بی آن که توجه کنیم همین زمان حال ما روزی گذشته خواهد شد.  و روزی افسوس همین زمان حال مان را خواهیم خورد. پس چرا اینک که در زمان حال هستیم از زندگی بهره نگیریم . همۀ لحظات و آنات حیات ، متساویاٌ دارای اعتبار و اهمیت اند. وقتی خود را شناختیم بهتر می توانیم حق انتخاب داشته باشیم . در جوانی خوب درس بخوانیم ، خوب ورزش کنیم و هیچ دقیقه و ساعتی را به اندوه و اهمال نگذرانیم. وقتی همه به کار و شغل دلخواه مان رسیدیم باید با آن دلخوش باشیم ، صمیمانه کار کنیم و از کار همراه با نشاط و سر زندگی لذت ببریم و طوری عمل کنیم که دیگران ما را ، منبع فیاض از انرژی و خوشی بشناسند و بر ما اقتدا کنند. در سنین کهنسالی هم به جای آن که از روزگار ناموفق و از دردهای جسمانی خویش ، پیش دیگران بنالیم باید از تجربیات خود دیگران را برخوردار کنیم .    معلم و راهنمای جوانان باشیم و به همگان درس زندگی بیاموزیم. بدین ترتیب همۀ روزهای حیات ما آکنده از شادابی و سر زندگی است و دیگر سوء موردی پیش نمی آید تا با اندوه و اسف لحظات را بر خود و دیگران ملامت بار سازیم.